Friday, June 22, 2007

نوشداروي کردستان بزرگ

نوشداروي کردستان بزرگ
سام قندچي

امروز نامه زير را دريافت کردم که در سايت بروسکه (روژه لات) هم چاپ شده است:

http://www.rojhelatpres.com/june-07/21-15.htm

من را به ياد نوشته هاي برخي از يهودياني انداخت که بيش از نيم قرن پيش طرح ايجاد دولت اسرائيل را با دلائل باصطلاح تاريخي بمثابه راه سعادت براي يهوديان در همه نقاط جهان ارائه ميکردند. چقدر مايه تأسف است که از تاريخ نياموزيم که هنوز بعد از نيم قرن آنچه يهوديان در هر جاي دنيا را خوشبخت تر کرده است سطح فعاليت و دستاوردهاي دموکراتيک در کشوري است که در آن زندگي ميکنند، و دولت سازي در اسرائيل جز افزودن بر مشقات يهوديان در دنيا ثمر ديگري نداشته است. به هر حال امروز اسرائيل مانند هر کشور ديگري يک واقعيت است و بايستي که آنجا هم نظير هر نقطه ديگر جهان براي حقوق مدني فلسطينيان و يهوديان و همه مردم آن کشور فعاليت کرد وليکن از اين نجربه بايد آموخت.

بسياري از اقوام کهن نظير آسوريان در نقاط مختلف دنيا زندگي کرده و ميکنند، بدون آنکه دولتي به آن نام امروز وجود داشته باشد، و چيزي هم از کسي کم ندارند، در صورتيکه آنها هم ميتوانند مانند نويسنده اين مقاله از تاريخ چند هزار ساله و زبان و خط آسوريان بنويسند تا که احساسات قومي کور را براي هدفي مرگبار تهييج کنند. من به اندزه کافي در دو نوشته اخيرم درباره فاجعه بار بودن اينگونه نظريات نوشته ام و ديگر تکرار نميکنم. در واقع نظريه کردستان بزرگ حرف تازه اي نيست و من در کتاب خودم 25 سال پيش به آن پاسخ داده ام :

http://www.ghandchi.com/700-KurdsIran.htm#09

ديگر هم متأسفانه فرصت پرداختن به اين بحث ها را ندارم و اميدوارم که دوستاني که اينگونه بي مسؤليت به اين حرفها دامن ميزنند به عواقب آنهم بيانديشند. از هم اکنون همين بحث ها لطمه شديدي به موضع فدراليسم در جنبش ايران زده است و فدراليسم اداري که من همواره از آن طرفداري کرده و ميکنم بخاطر اين بحث هاي افراطيون قومي به غلط از سوي افراطيون فارس بمثابه تجزيه طلبي تبليغ شده و منفرد ميشود و گناهش هم همين بحث هاي غلطي است که افراد مختلف با مقاصد مختلف در جنبش کردستان در اين چند ماهه طرح کرده اند و دودش هم به چشم همه مردم ايران ميرود همانگونه که در سال 1324 اين افراط ها به همه ايرانيان لطمه زد.

من هميشه گفته ام که فدراليسم حکومت قومي نيست بلکه به کنترل و توازن checks and balances بيشتر در جامعه ياري ميرساند همانطور که مديسون در زمان انقلاب آمريکا توضيح داده است و ربطي هم فدراليسم اداري به جکومت قومي و امثالهم ندارد. در واقع مسأله ايران مثل دوران جنبش مدني در آمريکا حل تبعيض نژادي در يک دولت مدرن نيست، بلکه خود ايجاد دولت مدرن دموکراتيک، سکولار، فدرال و آينده نگر در ايران همزمان با مبارزه با تبعيضات قومي و مذهبي نياز جامعه است. اما تقسيم ايران به چند حکومت قومي حل مسأله نبوده بلکه نتيجه اش عملاً ساختن شش دولت ديکتاتوري غير سکولار متمرکز بجاي يک دولت ديکتاتوري غير سکولار متمرکز خواهد بود.

http://www.ghandchi.com/117-Madison.htm

هدف فدراليسم اداري ايجاد کنترل و توازن موازي بيشتر در جامعه براي بسط دموکراسي در جامعه است در صورتيکه حکومت قومي هدفش راضي کردن احساسات قومي است که نظير حکومت هاي مذهبي دردي از دموکراسي دوا نميکند و در واقع مسأله تبعيضات قومي براي اقوام ديگر که در همان نقاط زندگي ميکنند را بوجود مياورد همانگونه که از همين حالا تبعيصات نسبت به عرب ها در کردستان عراق مسأله شده است.

ولي کجاست گوش شنوا که افراطي گري قومي آنرا کر کرده است و ميخواهد آنرا براي ايران از عراق به ارمغان آورد و قادسيه تازه اي بيافريند که وقتي ناجيان همسايه ديگري به بخشي از مردم ايران قول رهائي ميدهند.

به اميد جمهوری آينده نگر، فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران

سام قندچي، ناشر و سردبير
ايرانسکوپ
http://www.iranscope.com/
1 تير 1386
June 22, 2007
پاورقي 1-
تخيلات درباره کردستان بزرگ نظير ايران بزرگ پان ايرانيست هاو عربستان بزرگ پان عربيست ها است. در عمل همانطور که استقلال کشورهاي عربي به معني يک کشور متحد نشد و از اردن فقير تا عربستان ثروتمند همه کشور عربي هستند، در صورت تجزيه کردها نيز در عراق دستکم کردستان بارزاني و کردستان اتحاديه ميهني و در ايران کردستان کومله و کردستان حزب دموکرات و يک کردستان کوچکتر هم براي پژاک خواهيد داشت که البته اين آخري بيش از همه از کردستان بزرگ حرف خواهد زد ولي اقلاً در ايران و عراق سهم آن از همه کمتر خواهد بود و در ترکيه هم فعلاً که نتيجه کارپژاک پس از سالها فقط تروريسم و آنتي تروريسم بوده و بس. واقعيات با تخيلات خيلي فاصله دارد ببينيم کشمکش هاي مذهبي در عراق چه به روز آن کشور اورده است، فردا به آن کشمکش هاي قومي هم اضافه ميشود و متأسفانه نه کرد ها و نه فارس ها برنده نخواهند بود و فقط نيروهاي استعماري نان ادامه عقب ماندگي ما را خواهند خورد، و آنهم بدتر از آنچه بيش از نيم قرن فلسطين با آن سر در گريبان است يعني زندگي روزمره در خشونت، اين است آن چيزي است که تئوري غلط کردستان بزرگ نويد ميدهد، همانگونه که بيش از 20 سال پيش در کتابم خاطر نشان کردم. مشکل مردم ايران کرد و فارس نيست. مشکل ما نقض حقوق انساني و مدني است.

پاورقي 2-
چرا من با حزب قومي مخالفم ولي در عين حال نه جهان وطني و حزب سياسي براي ايران. درست است من فکر ميکنم بايستي احزاب سياسي آينده نگر، ليبرال دموکرات، سوسيال دموکرات، سلطنت طلب، اصلاح طلب، کمونيست، مشروطه خواه، جمهوريخواه، دموکرات، ملي، و غيره براي کل ايران بوجود آيند و نه جهان وطني. چرا؟ چون هنوز دولت ملي ايران وجود دارد. آيا هدف من تقويت دولت هاي ملي در جهان است؟ خير برنامه حزبي که من از آن پشتيباني ميکنم، هدفش رشد نهادهاي گلوبال در جهان است و نه رشد دادن دولت هاي ملي. نه تنها در ايران بلکه در هر نقطه جهان حزب آينده نگر هدفش رشد دادن نهادهاي گلوبلا بايد باشد و زوال دولت هاي ملي روند آينده است همانگونه که بارها توضيح داده ام . يعني اگر فردا هم مثلاً کردستان عراق يک کشور مسقل شد، بنظر من درست است که در آن کشور شهروندان آن حزب آينده نگر براي آنکشور دست کنند، ولي دنبال کشور سازي آنهم بقيمت تشديد کشمکش هاي قومي، غلط ترين کاري است که کسي ميتواند در اين عصر بکند. ببينيد مثلاً من فکر نميکنم که ساختن کشوري بنام اسرائيل برنامه درستي بوده است. ولي حالا که آن کشور وجود دارد، من نميگويم که هدف بايد نابود کردن آن باشد. ميگويم در اسرائيل حزبي با برنامه درست بايد ساخت و هدف رشد نهادهاي گلوبال بايد باشد و در طي زمان همين دولت هاي ملي هم که هستند محو خواهند شد. اين موضع من است. هدف من براي جهان به اين معني نيست که جهان گلوبال امروز در آنجا که هدف من است، قرار دارد. همانطور که ذکر شد تجزيه ايران برمبناي قومي غلط است و باعث درگيري هاي قومي و نابودي ايران ميشود و در نتيجه هر حزبي که بدنبال آن است و عمل حزب قومي ساختن بر ضد منافع ايران است. به همين علت بنظر من بايستي احزاب بر مبناي پلاتفرم سياسي ساخته شوند. و اگر حزب بر مبناي پلاتفرم سياسي است دليلي ندارد که منطقه اي باشد يا مختص يک قوم باشد. در واقع قومي شدنش اهدف سياسي را تابع منافع قومي ميکند که به نفع برنامه هيچ حزبي نيست. فدراليسم قومي هم همانطور که مفصلاً توضيح دادم غلط است و نتيجه اش همان تشديد افراط گرائي فارس و رد شدن فدرالسيم در برنامه سياسي احزاب ايران خواهد شد.

مطلب مرتبط به زبان انگليسي
http://www.ghandchi.com/700-KurdsIranEng.htm#09
http://www.ghandchi.com/117-Madison.htm
http://www.ghandchi.com/446-IraqPartitionEng.htm
http://www.ghandchi.com/465-IRI-IsraelWarEng.htm
http://www.ghandchi.com/700-KurdsIranEng.htm


مطالب مرتبط به زبان فارسي
http://www.ghandchi.com/700-KurdsIran.htm#09
http://www.ghandchi.com/477-PishevariMohtadi.htm
http://www.ghandchi.com/476-KurdishActivists.htm
http://www.ghandchi.com/700-KurdsIran.htm


---------------------------------------------------------
مقالات تئوريک
http://www.ghandchi.com/

فهرست مقالات
http://www.ghandchi.com/SelectedArticles.html